مرور ریشه‌های وضع امروز نرم‌افزار ایران؟ (بخش ۱، چرخه عمر نیروی انسانی)

وقتی دنبال ریشه‌های وضعیت نامناسب یا به عبارت دقیق‌تر، اسف‌بارِ توسعه نرم‌افزار در ایران بگردیم، می‌شه خیلی سطحی و ساده بگیم: خب معلومه، دلیلش وجود این‌هاست. یا یه اپسیلون نزدیک‌تر بریم و بگیم مدیران نالایق و سیاست‌های غلط.ولی اگه کمی واقع‌بینانه‌تر، بدون تعصب، یا شعارزدگی به موضوع نگاه کنیم، حتی «این‌ها» هم بخشی از جامعه‌ی … ادامه

نرم‌افزار و این روزهای ایران!

نقد خودمونی به جای قضاوت پایین به بالا یا برعکس! مقدمه:فضای منفعل و بلاتکلیف این روزها که بخش قابل توجهی از جامعه نرم‌افزار و به طور کلی فن‌آوری، و حتی کلی‌ترِ کشور رو فرا گرفته، بهانه‌ای شد تا چند خطی رو که مدت‌هاست می‌خواستم در قالب پادکست یا مطلب منتشر کنم رو به صورت خیلی … ادامه

این دل یاس است و روح یاسمین … این امانت را امین باش ای زمین

خیلی گشتم تا متن یا شعر درخوری پیدا کنم، نوشتن هم تو حوصله ام نبود… ولی تنها چیزی که شان مطلب رو بیان میکنه بخش پایانی کتاب “فاطمه، فاطمه است” مرحوم دکتر شریعتی است و بس، درضمن پیشنهاد می کنم صحبت های مهندس عبدالعلی بازرگان، پسر مرحوم مهندس بازرگان و قرآن شناس بزرگ رو با … ادامه

غیبت طولانی… {آنچه گذشت}

مدت زیادیه که میخوام بنویسم و کلی هم مطلب جورواجور برای نوشتن دارم که گوشه ی ذهنم تلنبار شده و هر بار ماجرایی که موجبات تاخیر و ننوشتن رو محیا میکنه… متاسفانه چند مورد درگیری کاری که با طولانی شدنشون علاوه بر ایجاد این وقفه کلی انرژی ام رو هم گرفت… و اما توضیح مختصری … ادامه

در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم…

  نیمه شعبان امسال هم از راه رسید، نمی دونم از نیمه شعبان پارسال تا امروز چه قدر آبرو جمع کرده ام یا از کف داده ام… هدیه من به تمام دوستان به مناسبت عید نیمه شعبان : اذان زیبای انتظار اینهم عیدی امین ثباتی عزیز که در سایت برنامه نویس تقدیم کرده… زیباترین شعری … ادامه

فاطمه، فاطمه است…

   در انتظار نظری… بلکه رونقی، در وصف روزگاری که بدان مبتلا هستم… گم کرده ای که در چنین روزی یافتمش… در حسرت روزنه ای برای دوباره یافتنش، زنده ام ولی زندگانی هرگز… باشد که روزنه ای بیابم… در بستن پیمان ما تنها گواه ما شد خدا تا این جهان برپا بود این عشق ما … ادامه

ضریح گمشده…

این روزها که یاس علی (ع) قد خمیده است دل بیشتر برای ظهورت تپیده است فضه توان یاری مجروح را نداشت آقا… گمان کنم که زمانش رسیده است… التماس دعا ضریح گمشده عشق من! پاییز آمد مثل پار :: باز هم، ما باز ماندیم از بهار احتراق لاله را دیدیم ما  :: گل دمید و … ادامه